آخرین عناوین

١١٠ هزار مسافر در دور نخست تعطیلات نوروزی در استان سمنان اسکان یافتند
۹ هزار مسافر نوروزی از اسکله‌های تفریحی گلستان استفاده کردند
نخستین اتوبوس سیار خون‌گیری تحویل انتقال خون گلستان شد
قلعه عقاب‌ها در انتظار جام قهرمانی بسکتبال آسیا
دومین اردوی تیم ملی هندبال جوانان دختر کشور در شاهرود
کاستی‌های ورزشگاه وحدت آستارا برطرف می‌شود
تلاش کم نظیر وزنه‌برداران گیلانی با کسب ۲۹ مدال در سال گذشته
چهار میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان هزینه‌های درمانی زوج‌های نابارور گیلان پرداخت شد
فروش نوروزی صنایع دستی گیلان ۷۰ درصد افزایش یافت
فروش نوروزی صنایع دستی گیلان ۷۰ درصد افزایش یافت
حوادث رانندگی در جاده های گیلان ۹ کشته برجای گذاشت
۲۸ هزار و ۵۲۳ نفر در مدارس گیلان اسکان یافتند
گام مهم تامین اعتبار تکمیل سالن ورزشی نور برداشته شد
مشکلات ۶۵ واحد تولیدی دردادگستری مازندران گره گشایی شد
عرضه بنزین ۱۴ درصد افزایش داشت
زخم کندوان ؛ چالش سقوط سنگ و کمبود امکانات پلیس راهی
حرکت تُند مازندران بر روی ریل بیماری کووید ۱۹
متوسط نرخ تورم مازندران از میانگین کشوری بالاتر است
بازدیدچهار میلیون و و ۳۲۷ هزار و ۲۷۴ نفر از جاذبه های تاریخی، فرهنگی و گردشگری مازندران
فیلم داستانی « نابرده گنج» در ساری به پایان رسید
کد خبر: 5689 1393/05/30  


در جستجوی نقطه آغاز


نویسنده: آرش محبی

آرش محبی*: به نظرم در همه جای دنیا و در هر کاری  استفاده ابزاری از چیزها تا حدی قابل قبول است. اصلا  ذات ابزار همین «استفاده» است. مگر نه اینکه طبیعت ابزاری است برای لذت بردن؛ ماشین ابزاری برای رفتن؛ خانه ابزاری برای امنیت و کارمند ابزاری برای انجام کار. بنابراین استفاده ابزاری خیلی هم بد نیست. آنچه بد است به ویژه درباره انسان ها و پدیده های انسانی ها«صرفا» ابزار دیدن است. تجربه نشان داده یکی از نتایج این «صرفا» بسیارمهم؛ افت سرمایه های اجتماعی، نزول اعتماد و کاهش روابط پایدار، عمیق و کیفی در جامعه است.

******

آمار و ارقام و بررسی های کیفی همه از کاهش اعتماد و نزول سرمایه های اجتماعی در ایران خبر می دهند. چند وقت پیش دکتر محسن گودرزی استاد دانشگاه تهران در مقاله ای و بر اساس پژوهش های میدانی اشاره داشتند که در جامعه ایران عدد تمایل به کار داوطلبانه و کار خیریه در مقایسه با اعداد سایر امور بسیار پایین است و فضای سوء ظن و بی اعتمادی در جامعه ایران به الگوی منفعت جویی خودگرایانه مجال رشد داده است. این تحلیل دکتر گودرزی را می توان در عرصه های خرد و کلان جامعه ایران ردیابی کرد. بی اعتمادی سنگینی در روابط فردی حاکم است. نشانه ها برای خیانت و پیمان شکنی زیاد است و در مقابل علائم ایمان و اعتماد متقابل نایاب و پیدا ناشدنی. دوستی های چند ساله فرو می پاشد؛ زندگی های قدیمی به پایان می رسد و در مقابل دشمنی ها زیاد و پیوندها کم می شود. وضعیت روابط جمعی هم بهتر از این نیست. اینگونه هر ایرانی از خودش روایت یک قربانی را دارد؛ قربانی روابط با دیگران.

******

عده ای معتقدند بهترین راه برای شناخت نقشه ذهنی جامعه ایران چه در سطح خرد و در چه سطح کلان رجوع به لیست دشمنان است. برای سرخوردگی ها عاطفی می توان یک لیست از نامردهای روزگار نوشت؛ برای فقر خانوادگی می توان به اقوامی اشاره کرد که میراث خانوادگی را بالا کشیده اند و برای عقب ماندگی جامعه می توان به لیست بلند بالایی از دشمنان اشاره کرد. می گویند فلان انجمن باز نمی شود چون فلانی وفلانی نمی گذارند. همه این فلانی ها دشمن هستند. مزیت دشمن؛ بیرونی بودن آن است. دشمن به قربانی کمک می کند تا صدایش را بالا ببرد و خودش را فراموش کند.خیلی ها معتقدند ذهن دشمن پندار جامعه ایران یکی از موانع فکری وفرهنگی توسعه در ایران است. می گویند این جامعه زود گول می خورد و به هرکسی که صدایش بلندتر باشد، دل می بازد.

******

یک وقت هایی باید به بدبینی جامعه حق داد یا دست کم آن را فهمید. به سیاسیون نگاه کنید. در همین ماه رمضان صفحات خبرگزاری ها وشبکه های اجتماعی پر می شود از افطاری و کمک فلان وزیر و بهمان وکیل به کودکان بی سرپرست و زنان بد سرپرست و… عکس پس عکس، توییت پشت توییت و لایک روی لایک. البته مسابقه کمک به بینوایان جامعه  فقط جلوی دوربین هاست. پشت دوربین همه اینها حساب و کتاب دارد از جمله چرتکه رای و انتخابات و ابقاء و … سیاست همیشه زشت نیست و منطق خودش را دارد. اینها هم لازمه سیاست است اما فقط لازمه و نه همه چیزآن. به هرحال این سیاست از دل همین جامعه می جوشد. سیاسیون از همین مردم هستند. روزی ابزار بوده اند و امروز ابزاری نگاه می کنند.آنها هم پرورده جامعه ابزار زده اند.

******

شاید درست بگویند که یکی از علت های عقب ماندگی جامعه ایران دشمن پنداری است اما تکرار این توصیف خسته کننده  در شرایط گوناگون چه دردی را دوا می کند؟ درجامعه ای که دشمن پنداری محور است؛ بی اعتمادی و کمبود سرمایه اجتماعی هم بیداد می کند. این هم خودش ناشی از نگاه صرفا ابزاری به روابط است. جالب اینجاست همان هایی که از دشمن پنداری رقیب انتقاد می کنند در  رشد و تقویت ابزارگرایی هم سهم دارند. در واقع از چیزی انتقاد می کنند که علت آن هستند اما به تعبیر مارکس معلول خود را نمی شناسند و ازآن بیگانه اند.

******

در پایان به یک دو راهی قدیمی می رسیم؛ اصلاح ساختار یا فرد. اگر بپذیریم که  به عنوان فرد درحال بازتولید ساختاری هستیم که در آن جایی برای اعتماد وجود ندارد آنگاه در برابر تعهدها، قول ها و تکالیف مسئول می شویم. احساس مسئولیت موتور محرکه تغییر است. تغییری که از خردترین اما مهمترین سطح روابط شروع می شود. اول از رابطه خودمان با خودمان و سپس با دیگران. شاید از همین لحظه با ندادن قولی که «نمی توان» و«نمی شود» بتوانیم آغاز کنیم.

ایمیل مستقیم

info@shomaleemrooz.ir

نظرات خوانندگان

شماره پیامک:

 


ارسال نظر:

نام: پست الکترونیکی:

متن پیام: