آخرین عناوین

١١٠ هزار مسافر در دور نخست تعطیلات نوروزی در استان سمنان اسکان یافتند
۹ هزار مسافر نوروزی از اسکله‌های تفریحی گلستان استفاده کردند
نخستین اتوبوس سیار خون‌گیری تحویل انتقال خون گلستان شد
قلعه عقاب‌ها در انتظار جام قهرمانی بسکتبال آسیا
دومین اردوی تیم ملی هندبال جوانان دختر کشور در شاهرود
کاستی‌های ورزشگاه وحدت آستارا برطرف می‌شود
تلاش کم نظیر وزنه‌برداران گیلانی با کسب ۲۹ مدال در سال گذشته
چهار میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان هزینه‌های درمانی زوج‌های نابارور گیلان پرداخت شد
فروش نوروزی صنایع دستی گیلان ۷۰ درصد افزایش یافت
فروش نوروزی صنایع دستی گیلان ۷۰ درصد افزایش یافت
حوادث رانندگی در جاده های گیلان ۹ کشته برجای گذاشت
۲۸ هزار و ۵۲۳ نفر در مدارس گیلان اسکان یافتند
گام مهم تامین اعتبار تکمیل سالن ورزشی نور برداشته شد
مشکلات ۶۵ واحد تولیدی دردادگستری مازندران گره گشایی شد
عرضه بنزین ۱۴ درصد افزایش داشت
زخم کندوان ؛ چالش سقوط سنگ و کمبود امکانات پلیس راهی
حرکت تُند مازندران بر روی ریل بیماری کووید ۱۹
متوسط نرخ تورم مازندران از میانگین کشوری بالاتر است
بازدیدچهار میلیون و و ۳۲۷ هزار و ۲۷۴ نفر از جاذبه های تاریخی، فرهنگی و گردشگری مازندران
فیلم داستانی « نابرده گنج» در ساری به پایان رسید
کد خبر: 6098 1393/06/20  


به نام خدا شورای شهر، الهی بمیری!!


پارتی بازی در شهرداریها کمتر نشد، شهر ها آباد تر نشد، روزگار مردم و فرهنگ مردم از طریق شورا بهتر نشد، بدتر شد، شورا بلای جان مردم شد،

 نام خدا شورای شهر، الهی بمیری!!

از صحبت دوستی برنجم که اخلاق بدم حَسَن نماید کو دشمن شوخ چشمِ ناپاک تا عیب مرا به من نماید (سعدی) ما پیش از انقلاب انجمن های ایالتی وولایتی داشتیم ، هیچ کس باورش نکرد، جدّی نگرفتند ، قانون شد، امّا عمل نشد، بعضی از داستان مشروطه هم شنیدنی است، نصف مردم ما پنجاه سال بعد از مشروطه وقتی محمد رضا شاه هم سر کار بود می گفتند این ناصرالدین شاه ما کبلاقا شد، رفت زیارت و شاه اونها هنوز ناصر الدین شاه بود که پنجاه سال از ترور او می گذشت و نصف مردم خبر نداشتند.

 در زمان پهلوی دوّم انجمن شهر هم داشتیم که مثل خیلی از کارهای پهلوی دوّم نمایشی بود، بازی بود، انقلاب که شد ، خیلی حرفها زدیم، خیلی هم حرف زدیم، در هیچ انقلابی و در هیچ جای دنیا و در هیچ جای تاریخ بعد از انقلاب همه ی حرفها حساب نیست و حرف حسابی هم زیاد نمی زنند، آرام آرام بعد از انقلاب و بعد از فروکش کردن التهاب ها و هیجان، شعارها قدری کمتر و شعورها قدری زیادتر می شود.

یکی از اون نوع برکات و از اون سر و صداهای نسل ما در انقلاب، قضیّه شورا بود، یک گروهی بودند که بعد از مرگ مرحوم طالقانی شعار می دادند که طالقانی فقط پدر آنها بود که وصیّت طالقانی فقط شورا بود، اونها بعداً مهمان ناخوانده صدّام شدند.

دولتهای بعد از انقلاب، این شورا بازی را جدّی نگرفتند، به شیخ اکبر خیلی فشار آوردند، امّا شیخ زیرک بود، مثل مرحوم ابوی من بعضی وقت ها غول و بعضی وقت ها مول می شد. مثل بعضی از این مدیر کل های روزگار خودمان....شیخ محمّد که آمد ، گفت شانزده ساله های ایران هم عقل کل هستند و صاحب رای ، و دیدیم که عقل کل نبودند وصاحب رای نشدند، وبعد هم شورا را از حرف و کتابت به عمل رساندند، و شدیم گرفتار، ما هنوز از خیر و برکت شورا چیزی ندیدیم، دعوا بود ،دعوا بود ودعوا، بعضاً میلیاردی خرج می کنند که عضو شورا شوند تا میلیونی حقوق بگیرند، همه ی حقوق آنها یک دهم خرج ستاد تبلیغاتی آنها نمی شود، بعد از شورا دیدیم که ظاهراً پارتی بازی و واسطه گری و دلّال بازی زیاد شد.

پرونده های کمیسیون ماده صد بعضاً در بیرون از شورا هم بسته می شود. ما دیدیم که مثلاً گروههائی که اسم نمی برم...... چی چی سازان، چه کارها برای بعضی از اعضاء شورا نمی کنند، بیا و یواشکی تماشا کن........

ما دیدیم که بعضی از اعضای شورا تا نوه ی خاله و داماد پسر عمه و شوهر دختر همسایه و کس و کار مسوولین ستاد انتخاباتی و همه ی کس وکار درجه یک و دو و سه و چهار و پنج آقایان و خانمهای بعضی از عضو شورا الحمد الله به سر کار رفتند، آنهم در شهرداریها. شهرداریها هر روز باد می کنند و گُنده تر می شوند.

وامّا شهرداران،که بعضی از آنها پشتشان زیاد گرم نبود مجبور شدند که قبای خود را به قبای دیگران که عضو شورا نبودند گره بزنند، اینها همه خرج داشت، و این خرج همه و همه از کیسه ی مردم رفت، شهردارها بیشتر وقت و استعداد و هوش و حواس آنها به راضی نگه داشتن اعضای شورای شهر صرف می شود که این کار هم خرج دارد، وباز هم خرج از کیسه ی مردم است، وقتی زمان شیخ اکبر قرار شد شهرداریها هم خود کفا شوند، در شهرداریها هوا فروشی رونق گرفت و کار کمیسیون ماده صد سکّه شد و عضویّت اعضاء شورای شهر در کمیسیون ماده صد سر قفلی پیدا کرد ،و این کار هم خرج دارد، و باز از کیسه ی مردم است.

وقتی شورای شهر به شورای شهرداری تبدیل شد و اصلاً شورای شهر کاری به شهر ندارند رفتن به شورای شهر قیامت شد.

در انتخابات شورای شهر، در و دیوار شهر و مهمانخانه های شهر و رستوران ها و هتل ها وخانه ها و ساندویچی ها و سیم کارت فروشی ها و عکاسی هاو......کارشان سکّه می شود.

قرار بود که نامزد های شورای شهر گزینش شوند و در یک دوره که اصلاً گزینش نشدند بد جوری گندش در آمد ، طرف توی همین شهر اومد و فریاد می زد که اگر به شورا بروم بعضی از مایعات را توی خونه ها لوله کشی می کنم، یک عده با این دستگاهها، رنگ چشم نامزدها را سبز و آبی کردند ، و بعضی از مردم به رنگ چشم آنها رای دادند، بعضی از مردم را با تبلیغات آنچنان آنها را قالب زدند که خجالت ها کشیدیم و کشیدند، حالا یک کارهائی می کنند که هر ناکس به شورا نرود، ا مّا ، در کجای ایران ،کدام شهر ،کدام شورا، انتخاباتش حضرت عباسی بود؟ کار همه اعضای شورا حضرت عباسی است؟و شورای کدام شهر در ایران شورای شهرداری نشد؟ و کدام شهرداری در ایران سراغ دارید که گرفتار شورای شهر نباشد؟ اگر در شوراهای بعضی از شهرها سر وصدا در می آید و دست به یقه می شوند اتّفاقاً آماتورها هستند، حرفه ایها پشت صحنه هستند، بعضاً این دعوائیها سالم تر از بعضی از اون نا دعوائیها هستند، خیلی از شهرهای ما بعد از برپائی نظام شورائی بهتر نشد، هزینه ها پایین تر نیامد، پارتی بازی در شهرداریها کمتر نشد، شهر ها آباد تر نشد، روزگار مردم و فرهنگ مردم از طریق شورا بهتر نشد، بدتر شد، شورا بلای جان مردم شد، بعضی از پیمانکاران آویزان بعضی از این عضو شورا و اون عضو شورا شدند و....و..... هزار و چهار صد سال است که قرآن فرموده شورا ، و ما نخواندیم و عمل نکردیم، حالا یک شبه شورائی؟ آنهم از این نوع؟؟ انتخابات؟؟ کیلوئیه؟؟ و گرفتار تر از همه بعضی از آدم ها که چشم بسته باور کردند وشورائی شدند وبه شرّ و شوری گرفتار گردیدند حسین اسلامی ساروی 

ایمیل مستقیم

info@shomaleemrooz.ir

نظرات خوانندگان

شماره پیامک:

 


ارسال نظر:

نام: پست الکترونیکی:

متن پیام: