آخرین عناوین

١١٠ هزار مسافر در دور نخست تعطیلات نوروزی در استان سمنان اسکان یافتند
۹ هزار مسافر نوروزی از اسکله‌های تفریحی گلستان استفاده کردند
نخستین اتوبوس سیار خون‌گیری تحویل انتقال خون گلستان شد
قلعه عقاب‌ها در انتظار جام قهرمانی بسکتبال آسیا
دومین اردوی تیم ملی هندبال جوانان دختر کشور در شاهرود
کاستی‌های ورزشگاه وحدت آستارا برطرف می‌شود
تلاش کم نظیر وزنه‌برداران گیلانی با کسب ۲۹ مدال در سال گذشته
چهار میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان هزینه‌های درمانی زوج‌های نابارور گیلان پرداخت شد
فروش نوروزی صنایع دستی گیلان ۷۰ درصد افزایش یافت
فروش نوروزی صنایع دستی گیلان ۷۰ درصد افزایش یافت
حوادث رانندگی در جاده های گیلان ۹ کشته برجای گذاشت
۲۸ هزار و ۵۲۳ نفر در مدارس گیلان اسکان یافتند
گام مهم تامین اعتبار تکمیل سالن ورزشی نور برداشته شد
مشکلات ۶۵ واحد تولیدی دردادگستری مازندران گره گشایی شد
عرضه بنزین ۱۴ درصد افزایش داشت
زخم کندوان ؛ چالش سقوط سنگ و کمبود امکانات پلیس راهی
حرکت تُند مازندران بر روی ریل بیماری کووید ۱۹
متوسط نرخ تورم مازندران از میانگین کشوری بالاتر است
بازدیدچهار میلیون و و ۳۲۷ هزار و ۲۷۴ نفر از جاذبه های تاریخی، فرهنگی و گردشگری مازندران
فیلم داستانی « نابرده گنج» در ساری به پایان رسید
کد خبر: 6178 1393/06/30  


پاییز، بی تو بوی مهر نمی دهد


حسین احمدی

شمال امروز: در گوش آخرین روز شهریور گفته ایم که دیگر قلم ات حرف نمی زند . گفته ایم که بی دوست ، بوی مهر نمی آید و سوگ ات ، پاییز به راه انداخته است .  

 



آرام آرام در گوش آخرین روز شهریور گفته ایم که صندلی خالی ات هنوز چشم هایش را به در دوخته است و افسوس می خورد .

هرچند می دانیم همین دوروبرها ایستاده ای و تا ابد زنده ایی ... اما امان از پریشانی و دلتنگی ... امان از خاطره هایی که بی قراری می کنند .

می دانیم که ایستاده ای و به روزگار نگاه می کنی که چه ناغافل ، ورق های دفتر دوستی مان را پریشان کرد و به ناگاه تابستان ، پاییز شد ! اشک های اندوهمان را در آسمان فراق ات می بینی ! می بینی چقدر با رفتنت از لبخند و شور خالی شدیم . از تب وتاب دوست داشتن دنیا...

این روزها را نمی فهمیم . حال نامهربان نبودنت را . حال تب آلود و سرگردان خاطره ها را .

این روزها را نمی فهمیم . این روزها را که در گوش بی وفای زندگی حرف ها زده ایم . گفته ایم که هنوز قلب هایمان زیر آوار آخرین روز تابستان جا مانده است و هنوز برای واژه های منتظر و بی تاب ، هیچ جوابی نبرده ایم .

این روزها را که هربار ردپای اشک هایمان را می گیریم و در سوگ نداشتن ات پرسه می زنیم . آنقدر می رویم تا با شمع و گلاب و فاتحه ، دوستی هایمان را ورق بزنیم . تا هزارباره آرامگاهت ، قامت مان را خمیده کند و از نفس هایمان جز " انا انزلناه " بیرون نریزد .

تا ابد روزهای نامهربان نبودنت را نمی فهمیم ... بغض تلخ چشمانی را که مدام سراغت را از خاطره ها پرس و جو می کنند . باور کن هرگز به طعم روزهای نبودنت عادت نمی کنیم .

جابرجان ! چهارفصل است که رفته ای ... چهارفصلی که شهر ، سوت و کور و خاموش به سراسیمه گی جهان فکر می کند . به مردی که دوربین اش هزار سال پیر شده است و دیگر نای عکس انداختن ندارد .

چهارفصل است که سفرنامه کوتاه عمرت به صفحات آخر رسیده و در ما ، پاییزی به راه انداخته که به بهار نمی رسد ... انگار فصل هاست که برگ ریزان شده ایم .

انگار از آن روز که چمدانت را برداشتی و رفتی ، پا به هزار توی بی انتهای تاریکی گذاشته ایم . پیوسته گم شدیم و پیدا شدیم و مدام تکه های شکسته قلب مان را بند زده ایم .

از آن روز هر چه نفس می کشیم بوی مهر نمی آید . فقط بوی شور و شرجی آخرین روز تابستان می آید و عطر رویاهایی که با رفتن ات ، دور و دورتر شده اند .

این روزها را نمی فهمیم . روزهایی که در جهان بی تو ، سپیده می زند و عصرگاهان می شود ، بدون مرد " اناردینی " که همنشین واژه ها و جملات بود و در دیار چراها و جواب ها زندگی می کرد . در دیار قلم ها و اخبار و حقایق .

حالا هربار که نقاره ها رو به آستان خورشید می ایستند و سلام می دهند ، دوستان زائرت در حرم امام رئوف ، از عاشقانه های تو حرف ها می زنند . امان از پریشانی و دلتنگی ... امان از خاطره هایی که بی قراری می کنند .

جابرجان ! هرچند می دانیم همین دوروبرها ایستاده ای و لبخند روشن ات را به واگویه های ما سپرده ای و عاشقانه هایمان را می شنوی ... اما امان از پاییزی که بی تو ، بوی مهر نمی دهد...


حسین احمدی خبرنگار روزنامه قدس

ایمیل مستقیم

info@shomaleemrooz.ir

نظرات خوانندگان

شماره پیامک:

 


ارسال نظر:

نام: پست الکترونیکی:

متن پیام: